سانلیسانلی، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

عروسکم سانلی

چند تا عکس یادگاری.

افطاری خونه دایی حمید دعوت بودیم.که بعد از غذا به اضرار بچه ها رفتیم پارک سر کوچه شون .یه پارک کوچولو. که کسی بغیر از خودمون اونجا نبود. و بسیار به بچه ها خوش گذشت.فکر کردم چند تا عکس با پسر داییها و دختر دایی بد نیست که یادگار بماند برای دوران بزرگسالی. البته بخاطر تاریکی هوا تمام چشمها گربه ای افتاده..بعد نیست اینم یه مدلشه دیگه.   اینجا هم حیاط خونه دایی حمیده.قبل از رفتن یبه پارک   عاشقتم عروسکم ...
31 مرداد 1391

دندانپزشکی 2

و پنجم که قرار بود تو یه پست جدید بنویسمش: یه پست دندانپزشکی تو ارشیوم هست که مربوط به فروردین ماهه. که توضیح داده بودم که سانلی رو بردم و  سه چهار عدد دندان خراب در داخل دهان ایشان توسط جناب اقای دندانپزشک رویت شد. ولی درمان رو ادامه ندادم و تماس گرفتم و وقتش رو کنسل کردم به دو دلیل هم دوری مسیر و پر ترافیک بودنش و هم اینکه فقط صبحها بچه ها رو قبول میکردن وسانلی کلاس داشت .من هم نمیخواستم کلاسهاش از بین برن. در پی دندان درد شدید و شکایت عروسکم از دندون دردش ،دنبال یه دندونپزشکی گشتم و مامان یکی از همکلاسیها یه دندانپزشکی رو به من معرفی کردن که خودمم خیلی تبلیغاتش رو دیده بودم یه ساختمان هفت طبقه که یک طبقه فقط اختصاص به کودکان...
28 مرداد 1391

اومدیم.بردیم. خوشحالیم. ماه رمضونه. و....

سلام سلام سلام سلام به دختر قند عسلم .سلام به همه دوستهای گل و نازنینم. امیدوارم خوب باشین و سلامت .اوایل که شروع کردم به وب نویسی سانلی رو مخاطب نوشته هام قرار میدادم چون در واقع برای اون مینوشتم  ولی حالا با عشق مینویسم ،الان برای دوستهای گلم و برای بعده های عروسکم.   همتون خیلی ماهین ازتون ممنونم وقتی نیستم شما اینجا هستین........ وای خیلی وقته نبودم یه عالمه اتفاقهای ننوشته دارم که نمیدونم از کجا شروع کنم: اول اینکه برای بار دوم هورا هورا شدیم. تو مسابقه نی نی وبلاگ ومثل دفعه قبل برنده ویترین . از اونجایی که نبودم  نمیدونم عکس سانلی رو گذاشتن یا هنوز نوبتمون نشده اخه هر کس سریعتر ...
16 مرداد 1391
1